وفا

تراوشات ذهنی

وفا

تراوشات ذهنی

امیدی که جوونه زد.

شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۱:۵۱ ق.ظ

بینِ روزهای خوب و بد یک مرز وجود داره و اون هم خودِ آدمِ.این خود ما هستیم که روزانه ها مونو شاد میکنیم یا غمگین میکنیم اونم به بهترین یا شاید بدترین شیوه ی ممکن...

آدمی بود هست شاید هم بمونه تو زندگیم به نام .....ولش کن اما همین....که اسمشو گذاشتم...موتیو کسی بود که تنها یک سال باهاش بودم اون هم در حدِ هم سرویسیوو فلان.=|

اما بعد از اون سال و وقتی اون از مدرسه رفت..هر وقت تو بلاگفا متناشو میخوندم.. وقتی لحظه شماری میکردم برای دیدن پستاش...یک چیزی تهِ دلم جوونه میزد که این خودِ خودشه.

خودشم بود موتیو هر چه قدر هم که بد هر چه قدر هم که خوب.برای من همون کشاورزِ بود که ناخواسته جوونه میکاشت تو دلم.

کراش نبود..موتیو علَّتِ بسیاری از دغدغه ها و پیشرفت های من بود..اون موقع ها که کتاب خوندن و گذاشته بودم کنار؛موزیک خوب گوش دادنو و هزار تا چیزِ خوبه دیگه رفته بود از زندگیم...با خودش اورد و انداخت وسطِ زندگیم.=))

موتیو:دیدمُ عوض کردی نسبت به این دنیایی که توش نفس میکشیم و میخوابیم.

موتیو ایز اِ اِففِکتیو پِرسِن این مای لایف


  • ۹۶/۰۴/۳۱
  • آسمان نما

نظرات (۱)

  • فک کن دوست
  • موتیوِ...چه اسمِ خفنی داره...همه مون داریم از این موتیوا...منتهی جنسشون تفاوت میکنه=)
    پاسخ:
    مگه دستِ خودشونه که نباشن؟!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی